زیارت امام رضا علیه السلام -برائت از آتش
نوشته شده توسط : محمد صادق صالحی
کسانی توفیق زیارت عتبات عالیات و مشاهد مشرفه را پیدا می کنند و کسانی نیز در آرزوی زیارت آن مشاهد ملک پاسبان در تب وتاب می سوزندو در انتظارند که عنقای توفیق بر بام سعادت آنان بنشیند.این مطلب برای کسانی است که شوق زیارت امام رضا علیه السلام در دل دارند و دوستانشان به سفر مشرف می شوند.
شهید دستغیب در کتاب داستانهای شگفت انگیز ص 165نقل میکند:
حیدر آقا تهرانی گفت: در چند سال قبل، روزی در رواق مطهر حضرت امام رضا علیهالسلام مشرف بودم . پیرمردی را که از پیری خمیده و موی سر و صورتش سفید شده وابروهایش بر چشمانش ریخته بود را دیدم؛ حضور قلب و خشوعش مرا متوجه او ساخت.
وقتی که خواست حرکت کند دیدم از حرکت کردن عاجز است؛ او را در بلند شدن یاریکردم و آدرس منزلش را پرسیدم تا او را به منزلش برسانم.
ـ گفت: حجرهام در مدرسه خیرات خان است.
او را تا منزل همراهی کردم و سخت مورد علاقهام شد؛ به طوری که همه روزه میرفتمو او را در کارهایش یاری میدادم . روزی نام و محل و حالاتش را پرسیدم .
گفت: نامم ابراهیم است و اهل عراقم و زبان فارسی را هم خوب میدانم. ضمن بیانحالاتش گفت: من از سن جوانی تا حال هر سال برای زیارت قبر حضرت رضا علیه السلاممشرف میشوم و مدتی توقف کرده و باز به عراق باز میگردم .
در سن جوانی که هنوز اتومبیل نبود، دو مرتبه پیاده مشرف شده
ام . در مرتبه اولسه نفر جوان، که با من همسن بودند و رفاقت و صداقت ایمانی بین ما بود و سخت بهیکدیگر علاقه داشتیم، مرا تا یک فرسخی مشایعت کردند و از مفارقت من و این کهنمیتوانستند با من مشرف شوند، سخت افسرده و نگران بودند.
هنگام وداع با من گریستند و گفتند: تو جوانی و سفر اول توست و پیاده وبه زحمت میروی؛ پس حتماً مورد نظر واقع میشوی؛ حاجت ما از تو این است که از طرفما سه نفر هم سلامی تقدیم امام نموده و در آن محل شریف یادی از ما بنمایی .
پس آنها را وداع نموده، به سمت مشهد حرکت کردم . پس از ورود به مشهدمقدس با همان حالت خستگی شدید به حرم مطهر مشرف شدم . پس از زیارت، در گوشهای ازحرم افتادم و حالت از خود بیخودی و بیخبری به من عارض شد؛ در آن حالت دیدم حضرترضا علیه السلام به دست مبارکشان رقعهای میدادند و چون به من رسیدند، چهار رقعهبه من مرحمت فرمودند .
ـ پرسیدم چه شده است که به من چهار رقعه دادید؟
ـ حضرت فرمودند: یکی از برای خودت و سه تای دیگر برای سه رفیقت!
ـ عرض کردم این کار، مناسب حضرت نیست خوب است به دیگری امر فرمایید تا اینرقعهها را تقسیم کند .
ـ حضرت فرمودند: این جمعیت همه به امید من آمدهاند و خودم باید به آنها برسم .
پس از آن یکی از رقعهها را گشودم دیدم چهار جمله در آن نوشته بود:
برائة من النار و امان من الحساب و دخول فی الجنه و انا بن رسول الله صلی اللهعلیه و آله» ؛
خلاصی از آتش جهنم و ایمنی از حساب وداخل شدن در بهشت منم فرزند رسول خدا .
 
خدایا توفیق زیارت عتبات عالیات و مشاهد مشرفه را برای همه ما مکررا فراهم بگردان.



:: بازدید از این مطلب : 121
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: